اقایون حواسشون باشه......
اگه به یک دختر بگی وااااای چقدر خوشگل شدی امشب،
ممکنه برای چند دقیقه یادش بمونه
اما اگه بهش بگی چقدر زشت شدی،
تا روزی که زندس یادش نمیره..!!!!!!!!!
چرا باید چنین باشد از آغاز
کبوتر با کبوتر باز با باز
اگر از عشق اعجازی برآید
کبوتر هم کند با باز پرواز
دل ...این کلمه ی بی نقطه...گاهی تنگ میشود...تا حد یک نقطه...
سیستـــم پســـرا هم کلا خیلی جالبه!
موقع دعوا بچه ی پایین شهر میشن و
موقع دختر بازی بچه ی بالا شهر ..!
میگن اگه می خوای عیب و ایراد یه دختر رو بفهمی :
برو پیش دوستاش ازش تعریف کن !!!
ﺍﺯﺷﻨﯿﺪﻥ"ﻋﺰﯾﺰﻡ"!
ﺩﺭﺻﺤﺒﺘﻬﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺫﻭﻕ ﻧﮑﻨﯿﻦ
ﺑﻪ ﻋﻄﺴﻪﯼ ﮔﺮﺑﻪﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﺭﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻥ!!
گاه نميدانم چه پيامي را بهانه کنم تا از حال آنکه روحم با اوست آگاه شوم ، اين بار که دلتنگي را بهانه کردم ،فردا را چه کنم ؟
جانم باش
تا به لبم برسي...
مي خواهم همه ببينند،
با تو جان به لب شدم....!!!!
زخم زندگی من توئی !
همه به زخمشون دستمال میبندن اما من به زخمم دل بستم !
باز در کلبه ی عشق عکس تو مرا ابری کرد.
عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشم مرا جاری کرد
عشق تو
شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد ! زیبا بود امّا شوخی بود !
حالا تو بی تقصیری ! خدای تو هم بی تقصیر است !
من تاوان اشتباه خود را پس میدهم . . .!
تمام این تنهایی تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است...
هر طور که بچینم کنار هم
این حروف الفبا را
جز "تنهایی" معنی دیگری نمیدهند!!
تو قول بده
با همین بهار
خواهی آمد
من هر روز
خانه ی دلم را
تکان خواهم داد !
پسر کوچک به پدرش گفت:
«پدر دیروز سر چهارراه حاجی فیروز دیدم. بیچاره! چه اداهایی از خودش در می آورد تا مردم به او پول بدهند،ولی پدر،من خیلی از او خوشم آمد،نه به خاطر اینکه ادا در می آورد و می رقصید،به خاطر اینکه چشم هایش خیلی شبیه تو بود ...»
از فردا،مردم حاجی فیروز را با عینک دودی سر چهارراه می دیدند .. !
میدانی...
بعضـی ها را هرچه قدر بـخوانی ... خسته نمیشوی !
بعضـی ها را هرچه قدر گوش دهی ... عادتــــ نمیشوند !
بعضـی ها هرچه تکرار شوند ... باز بکرند و دستــ نـخورده !
دیده ای ؟!
... ... شنیده ای ؟!
بعضـــی ها بی نهایتـــ ــ ـند !
نازنینـــــــــم...
دل من جـــــــــاده که نیست هر از گاهی
که تنها مانـــــــــدی... در فکر عبـــــــــورش باشـــــــی
هروقت هم خواستی دور بزنی
خانه دل من یک خیابان یک طرفه است .برگشت نداره
آنقدر خـــسته ام که حاضرم ســـرم را روی تکه سنگی بگذارم وبخوابم اما به دیوار وجودت که بارهــــا بر سرم آوار شد تکیه ندهم.......
نظرات شما عزیزان:
لینک شدید

موضوعات مرتبط: اس ام اس ، ،
برچسبها:













































